- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
ای دل مـحــرم آمـده وقـت عـزا شـده مـاه عـزای حـضرت خـون خـدا شـده مـاتـم مـیان چـشـم هـمـه مـوج میزند چـشمان گریه چشمۀ شور و شـفا شده ما اهل روضه زنـده به بوی محـرمیم دلهـای مـا حـسـیـنـیـۀ کــربــلا شــده بازار و کوچهها همه با گریه آشناست هر جا گذر کنی غم عظمی به پا شده دستی که وقف روضه شده سینه میزند مرهـم به زخم سینۀ خـیـر الـنّـسا شده صاحب عزای مجلس ارباب مادر است بـا دستهای فـاطـمـه هـیأت بـنـا شده
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
ای کاش غـیر غـصۀ تو، غـم نداشتیم ماهی به غـیـر مـاه مـحـرم نـداشـتـیـم این داغ سینه سوز تو میکُشتمان اگر قـلـبی به قـدر وسـعـت عـالـم نداشـتیم گاهی اسـیـر غـربت عـبـاس میشدیم چون داشتیم روضه و پـرچـم نداشتیم شـرمـنـدهام بـرای تـنـت زیـر آفـتـاب در حـدّ چـنـد قـطـرۀ شـبـنـم نـداشـتـیم گـیـرم که گـریـه مرهـم زخم دلم شود امـا بـرای زخـم تو مـرهـم نـداشـتـیـم بر تو به چاک چاک گریـبانمان سـلام زیرا که صبر و عشق تو با هم نداشتیم
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
دوباره این دلم شده، اسیر و مبـتـلای تو مگر مُحـرّم آمـده، كه شد بـپا عـزای تو اگر ز تو جدا نیام، به شكر حق حسینیم تـمـام حـاجـتـم بـود، دیـدن كـربـلای تـو به یك اشـارۀ لبت، گـره ز كـار وا شود دل شكستهام رسد، به صحن با صفای تو شبیه خط آیهها، كه ظاهرش سیاهی است باعث روسپیدی است، سیاهی عزای تو
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
شـکـر خـدا دوبـاره شـدم مبـتـلای تو ای کُـشتهای که جان دو عالم فدای تو بازاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است شکر خدا شـکـسـته دلـم در عزای تو بـاور نـمیکـنـم که دوبـاره نـشـسـتهام با چـشـم خـیس بین حـسـیـنـیههای تو
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
عـالـم مُـحـرّم است سلامٌ عـلیالحسین این ذکر عـالم است سلامٌ علیالحسین بعـد از خـدا و قـبـله سوال درون قـبر تنها هـمین دم است سلامٌ علیالحسین
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
روضـه شـروع شـد دل ما را بیاورید سـرمـایـهام، سـلاح بـکـا را بـیـاورید یک سال میشود که دلم خاک خورده است این چشم خشک راه به جایی نبرده است حالا شـروع تـازه بـرایم فـراهم است تحویل سال سوخته گان از مُحّرم است
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
در صحن دل وزیـده هـوای مُحَـرَّمَت بر گوش جـان رسیده صدای مُحَرَّمَت ما بیقـرار منـتـظر روضه مـانـدهایـم اصـلاً تــمـام سـال، فــدای مُـحَـرَّمَـت هـمـپـای نـوکـران تـو راهـی هـیـأتـیم پـوشـیـدهایـم رخـت عـزای مُـحَـرَّمَـت قطعا کسی به سـفـره حـاتـم نـمـیدهـد یک لقـمه از طـعام و غـذای مُحَرَّمَت هرگز نـصـیب آتش دورخ نـمـیشـود چشمی که گـریه کرده برای مُحَـرَمَت
: امتیاز
|
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا
عباس آمده است و علیاکبر آمده است وقتی رباب هست علیاصغر آمده است جـمـعـنـد خـانــوادۀ زهــرا کـنـار هـم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بیلشکر آمده است صـفـیـن دیـدهانـد که بـا دیـدن حـسـین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است از بس شبیه، هرکه رسیده است گفته است ایـمان بیـاورید که پیـغـمـبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچههای فـاطـمه آب آور آمده است گیرم فرات بُخل کند چشم ما که هست رودی کشیدهایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، و شاید که گـفته است اینجا چقدر خـار مغـیلان درآمده است شاید به شام میرسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
شکـر خـدا که بوی محـرّم گرفتهام در کوچههای سینه زنی دم گرفتهام شکرخدا عبادت من روضههای توست در دل دوبـاره هـیأت ماتـم گرفتهام گاهی کنار روضهات از دست میروم با چشمهای پُر شفق و غـم گرفتهام این آبـروی نـوکـری هـیـأت تـو را از دستـمال مـشکی اشکـم گـرفتهام دیگر هراس روز قـیـامت نمیبـرم وقتی دخـیلی از پَر پـرچـم گرفتهام با تـربت تو کـام دلـم را گـشـودهاند عمری اگر که بوی محـرّم گرفتهام گفتم میان روضه از اعجاز چشمهات دیـدم رسیـدهام به حـوالی کـربـلات
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
روز و شب در دل دریایى خود غم داریم اشک، ارثى ست که از حضرت آدم داریم شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟ گاه در هـیأت رعـدیم و پُـر از طوفـانـیم گـاه در خـلـوت خود بـارش نـم نم داریم تـازه آغـاز حـیـات است شهـیـد تو شدن ما فـقـط غـمـزۀ چـشمان تو را کم داریم عقـل در دایرۀ عـشق تو سرگردان است عقل و عشق است که در ذکر تو باهم داریم در قـیامت دل ما در پى قـد قامت توست ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم؟! خـندهات جنّت و اخـم تو عـذابى ست الیم خـوف داریم اگـر از تو، رجـا هم داریم از ازل شور حسین بن على در سر ماست تـا ابــد در دل خـود داغ مُـحــرّم داریـم
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
بـاز فـصلِ عــزا و مـاتـم شـد بـاز هـم مــوسـمِ مُــحــرّم شـد روزیِ این دو ماهِ ما اشک است گریه بر داغِ عـشق، مرهم شد رحمتِ حـق نـثـارِ چـشـمی که خیس، حتی به قدرِ یک نم شد دم گـرفـتـیم با: حـسین، حسین اسـمِ اربـاب، اسـمِ اعـظـم شـد روضهخوان گفت: السلام علیک نـاگـهـان از گـنـاه مان کـم شـد جـان به قـربانِ تشـنهکـامی که هر قَدَر نیزه خورد، محکم شد روضه مانند زخـمها باز است زیـر انـبــوهِ تـیـغ، درهــم شـد بـدنـی روی خـاک افـتـاد و... یـکتـنـه آبــروی عــالــم شــد
: امتیاز
|
ترسیم کاروان سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
کـاروان، کــاروانِ شــور آور کـاروان، اشـتـیـاق، سـرتـاسر هـمه در حـالت سـفـر از خود همه بیتاب چون نـسـیم سحـر هـمـه دلـبـاخـتـه چـو پــروانـه همه بر پـای شمع، خـاکـسـتـر پــدران از تــبــار ابــراهــیــم مــادران از قــبـیــلـۀ هــاجــر عــارفــان قــبـیــلـۀ عــرفــات شـاعـران عـشــیــرۀ مـشـعــر هر یکی در مقـام خود سـاقـی هر یکی در مـرام خود ساغـر سـروهـایی بـه قـامـت طـوبـی چـشـمـههایی به پـاکـی کـوثـر هـم رکاب حـماسههای عـظـیم در گـذر از هزار و یک معـبر در دل و جان کـاروان اکـنون میتـپـد این نهـیب، این بـاور: نکـند شوکران شود معـروف! نـکـنـد نـردبـان شـود مـنـکـر! مَـرحــبـا بـر ســلالــۀ زهـــرا هـان! فَـصـَلِّ لــربّـک وَانـحَـر میسزد حُـسنِ مـطلـعی دیگـر وقـت وصف عـقـیـله شد آخـر در نــزولـش ز مـنــبــر نــاقـه خطبه خوانِ حماسه، آن خواهر شـد عـصـا شـانـۀ عـلـیاکـبـر پــای عــبـاس، پـلــۀ مــنــبــر سرزمین، سرزمین گـلها بود پهـنۀ عـشق! وه چه پـهـنـاور! شـد پـدیـدار صحـنـهای دیگـر کـشتی نوح بود و موج خـطر ناگهـان در هـجـوم بـاد خـزان کـنده شد برگههـایی از دفـتـر! کاش دستان بـاد میشد خشک کاش میشد گـلـوی گـلها تر! کیست مردی که میرود میدان که ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسـم این داغ شعـله ور گردد مثل آتش که زیـر خـاکـستر... آه! از زین روی زمـین افـتـاد پــارۀ جـان احــمـد و حــیــدر وَ زَنـی روی تـلّ بـرای نـبـی صحنه را میشود گزارش گر که بـیـا جـای بوسـههـای شـما شـده سـرشـار بـوسۀ خـنـجـر! میبـرَند از تن عـزیز تو جان میبـرند از تن حـسین تو سـر آن طرف صحنۀ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم آور رفته از پای دخـتران خـلـخال رفته از دست مـادران زیـور! کاروان میرود به کوفه و شام کاروان میرود به مرز خطر کاروان میرود ولی خالی ست جـای عـباس و قـاسم و اکـبـر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر...
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
من کیستم مگر، که بگویم تو کـیـستی بـسـیـار از تو گـفـتـهام اما تو نـیـستی من هرچه گـریه میکـنم آدم نـمیشوم ایکـاش تو، به حـال دلـم میگـریستی بایـد چـگـونه روی دو پـایـم بـایـسـتـم وقـتی به نـیـزه تکـیـه زدی تا بایـستی ای هرچه آب در بـهدرِ خاکِ پـای تو در این زمین خشک به دنبال چیستی؟ بـایـد بـمـیـرم از غـم این زنـدگـانـیام وقـتی که جز برای شهـادت نـزیـستی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
توبـههـایم را شکـسته اشـتـباه دیگـری از گـناهی میروم سوی گـناه دیگری گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری مثل حُر من نیز برگشتم که غیر از خیمهات نیست مارا در هـمه عالم پـناه دیگری
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
به شعر دوری تو چشم خون دوات من است دوای دوری صحنت فقط برات من است حـرم نـدیـده نه، آنکس که دیـده میدانـد شب زیارت کویت شب وفـات من است منـم که زائـر کـربوبـلای خـود یـعـنی که سینهام حرم و اشک غم فرات من است به وقـت ذکر تو رسـوا شـوم هـمان اول جنون و مستی و دیوانگی صفات من است که گفته روضه تان جزو مستحبات است شعائـرت همگی جزو واجبات من است به نیزه رفت سر تو که سر به سجده کنم که گریه بر سر زخمی تو صلات من است چرا چو کشتی بشکسته خواندنت آنروز؟ که آن سفینه بشکسته خود نجات من است خدابه چشم تو بهتر ز کعبه محشوراست مـسیـر کربـبـلا اهـدنـا صرات من است بـکُـش مـرا که فـنـا میکـند مـرا مـرگـم که جان به راه تو دادن فقط حیات من است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
بنـای نـوکـریام بیدلـیل، محکـم نیست که در طراز شما سروری در عالم نیست به قدر تو که خدا گفته است(اَنَا دِیَـتُک) به پـیـشـگـاه الـهـی کـسی مُـکـرّم نیست به این دلـیل که اسماء توست (ذکـرُ الله) زمـان دَم، زِ دَم تـو دمـی مُـقـدّم نـیـست (هُـوَالشَّهید وَ أنتَ الشَّهید) مشهـود است صفات مُشـترکت با خـدای ما کـم نیست تـویـی تـجـسـّم ما از خُـدای عـزّ و جـل اگرچه ظاهـراً او در نظر مُجـسّم نیست رسیـدهام به مقـامی که در منازل عـشق حیات هردو جهان بیغمت فراهم نیست بهشت معنی روضه ست روضه اوج غم است که گفته است به فردوس حرفی از غم نیست؟ در آب چشم عزادارت ای حقیقت اشک تقـدّسی ست که در آب چاه زمزم نیست منی که از همه جا رانـدهام از این شادم که جز رواق حـریم تو سر پـناهم نیست تو را به بغض علی آن دوتا لعین کُشتند فـقـط به خاطر دِرهم تن تو دَرهم نیست تو گـوشوارۀ عـرشـی و میکُـشد مـا را غمی که از کفت انگشت رفت و خاتم نیست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
عالم همه یک نقطهای از نونِ حسین است عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است زیبـاییِ احـساسِ من این است که جـانم آن عاشقِ دیـوانه وُ مفـتـونِ حسین است این دل که اسیر است و در این دام گرفتار چون آهوی سرگشتۀ هامونِ حسین است عمری ست دلم بارِ غـم هجر کشید است اصلاً بنویسـید که مجـنـونِ حسین است بر سیـنـۀ قـبـرم به خـطِ خـون بـنگـارید هان این دلِ سودا زده افسونِ حسین است یا لیـتـنی کـنُت و مَعکـم وردِ لبِ ماست دنیا به ابـد یکـسره مـدیـون حسین است در کربوبلا گـفـت گر هـیهـات ز ذلّت چون عزّت و آزادگی قانونِ حسین است در ظهـرِ عـطش کـربوبلا وُ تهِ گودال این قلبِ خدا هست که محزونِ حسین است هرگز نشود مشعـلِ این واقـعه خامـوش تا روی جهان صورتِ گلگونِ حسین است تا نبـضِ جهان میزند، این دایـرۀ عشق عالم همه چون نقطهای در نونِ حسین است!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
مثل شمعی آب باید گشت پای روضهات بـال باید زد دمـادم در هـوای روضهات اعـتقاد ما دو چندان میشود در تکـیهها رزق ما را میدهد اشک عزای روضهات خـادمـیـنت اکـثراً ریزه خـوران اکـبـرند خیر و برکت میرسد پایین پای روضهات گریههای مـادرت شبهای جـمعه میدهد عطر و بوی کربلا را در فضای روضهات با همان دست کـبودش فـاطمه روز ازل نام ما ها را که بنوشته گـدای روضهات تا که بوی سیب از صحن و سرایت میوزد روضه بر پا میشود در کربلای روضهات گـیسوان تو پریشان شد به دست قـاتـلت مو پریشان کرده ما را ماجرای روضهات تو زمین خوردی که ما با اشک پاکیزه شویم آه، ای شاه زمین خورده فدای روضهات خواهرت از خیمهگه تا قتلگه دامن کشان بر زمین میخورد با هر وای وایِ روضهات
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟! نوشتی سردرِ هیأت؛ نجاتم میدهد عشقت رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا خدا را شکر در کارم گره افتاد و برگشتم به لطفت سر درآوردم دوباره آخر از اینجا پرِ پـرواز لازم داشتم محـضِ طوافِ تو گرفتم مثل فطرس عاقبت بال و پر از اینجا میانِ روضه تحویلم گرفتی بینِ خوبانت قسم خوردم نخواهم رفت جایِ دیگر از اینجا تو هستی سیدالعطشان، و من سیراب از داغت دلم آتش گرفت و آب؛ شد شعلهور از اینجا به دستانت سپردم حاجتم را که شنیدم رفت به عرشِ بیکران، خونِ علیّاصغر از اینجا امان از عصرِ عاشورا، تنت افتاد در گودال تو را میدید روی تل چه مضطر خواهر از اینجا جسارت شد به اهلِ خیمه و حرف از اسارت بود طناب آورده و آغاز شد دردسر از اینجا!
: امتیاز
|
مناجات اول مجلس با سیدالشهدا علیه السلام
یک کهکشان خطاست حجاب میان ما کـردار نــارواسـت حـجـاب مـیـان مـا شهرت بلای جان حـقـیران عالم است اعـمـال پُـر ریـاست حـجـاب میـان ما خود سر شدیم و درک بزرگان نکردهایم دوری ز اولـیـاست حـجـاب مـیـان ما دیدی مرام و مشی شهیدان ز یاد رفت غفـلت ز جـبهـههاست حجاب میان ما غـرق کـدورتـیـم، سـر سـفــرۀ کـریـم این روح بیصفـاست حجـاب میان ما تـقـلـید اهـل ذکـر زمین گـیـرمان کـند گـاهی هـمین دعـاست حجاب میان ما صاحب نفس، نفس بده ذکر شکستگان اذکـار بـیبـهـاسـت حـجـاب مـیـان ما ای شـاه نـیـنـوا به نـوایـی رسـان مـرا این جـان بـینـواست حجـاب میـان ما جان جهان، جمال تو بر نیزه دیدنی ست دوری ز نـیـنـواست حـجـاب مـیان ما تـرسـم سـر بـریـدهات اظهـارمـان کند هـجـران کـربـلاست حـجـاب مـیان ما
: امتیاز
|
مناجات اول مجلس با سیدالشهدا علیه السلام
دارم از طفلی خودم را بیقرارت میکنم هر چه دارم یا نـدارم را نـثـارت میکنم تو قـتـیل گریهای، پس من برای گریهام دیدهام را وقف چشم اشک بارت میکنم آب مینـوشـم به یـاد خـشکیِ لـبهـای تو با دو قطره آب خود را داغدارت میکنم در حسینیه همینکه روضه برپا میشود گریه بر حال رباب و شیرخوارت میکنم حنجـرت ذکر خـدا میگفت زیر نیـزهها بـینِ سجده یـاد جـسم نیـزه دارت میکنم حال که از کـربلا دورم، میان روضهها هیأتت را گاهگاهی چون مزارت میکنم میزنم بر سینهام، چون نیزه خورده سینهات همچو میثم عاقبت سر را به دارت میکنم از فرس افتادی و جسم تو مرکب کوب شد تا قـیامت لعـنِ خـصمِ نـابکـارت میکـنم
: امتیاز
|